با بدر

با بدر
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۱۷

اسراف ممنوع

تو منطقه دشت عباس مستقر بودند.بعد نماز، سر سفره ناهار نشستند.غذا آبگوشت بود.ولی سید سجاد بلند شد و رفت سراغ نان های خشکی که گذاشته بودند برای دور ریختن.شروع کرد به خوردن.گفتند :

چرا اینها رو می خوری؟غذا که هست.

گفت:آن پیرزن های بیچاره با عشق اینها رو می فرستند جبهه، شما می گذاریدشان برای دور ریختن؟!فردای قیامت پاسخ زحمت اونها رو چه کسی میده؟!

شهید سید سجاد خاضع ، گلاب سیاه صفحه 36

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۱۴
بدریان 313

نظرات  (۲)

عالییییییییییی
به به اقا کمیل بالاخره وارد فضای مجازی شدی سلامتیت صلوات

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی